علاقهمندی جدیدم آن است که موقع خواندن کتابها و وبلاگها یک آهنگ ملایم زمینه پخش کنم. راستش من از مخالفان سرسخت چسباندن صفت "زمینه" به "موسیقی" بودم. میگفتم آه خدای من! شما عظمت موسیقی را زیر پا مینهید، موسیقی نیز کتابیست که باید نت به نت شنیده شود، با دقت و تمرکز فراوان. ازینرو شدیداً ابا داشتم که همزمان با شنیدن موسیقی به کار دیگری بپردازم.
موسیقی , ,زمینه ,انسان ,نت ,میتواند ,به خود ,بگیرد، و ,خود بگیرد، ,و آنگاه ,آنگاه نتیجهای با اینحال انسان سستارادهای چون من به سختی میتواند بر عقاید خود پافشاری کند. هرچند اگر مثبتنگر باشم میتوانم این ضعف را نوعی قوت بروز بدهم و بگویم من انسان منعطفی هستم. میدانید، در نگاه من حقیقت صفات انسانی شبیه به نوعی تابع وابسته به خود است، و بسته به آنکه بر روی چه متغیری اعمال شود میتواند نام متفاوتی به خود بگیرد، و آنگاه نتیجهای متفاوت.
خلاصهی کلام آنکه این علاقهمندی جدید برایم لذت بخش است و پروایی ندارم که اندیشههای سختگیرانهی خود را در راه زیبا زیستن تغییر دهم. ایرادی در این امر به خصوص مشاهده نکردم. انگار نسیمی خنک و شمیمی عطرآگین کلمات را به هم پیوند میدهد و احساسات قلب رقیقم را میانگیزاند. بله خوانندهی عزیز، هایلی ریکامندد :)